اخلاق پردازان در آثارشان اغلب به تدوین نظریاتی در خصوص آنچه که مطلوبِ ناموجود تلقی می کردند پرداخته اند. بخشی از این نظریات به خلق عرصه ای مربوط می شد که می توان آن را نوعی شهر اندیشیِ اخلاق پردازانه در نظر گرفت.
در نوشتار حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و شیوه کتابخانه ای به این سؤال پاسخ داده خواهد شد که شهر آرمانی از نگاه اخلاق پردازان سده نهم ق چه الزامات و ویژگی هایی دارد؟
شهر آرمانی هر اخلاق پرداز با دیگری متفاوت است و به نظر می رسد شهرهای آرمانی سده نهم ق در امتداد باوری که اخلاق پرداز نسبت به انسان و استعدادها و ظرفیت های او دارد و با عامل فرض کردن انسان، راهکاری برای نیل به یک هدف هستند و گاه بر پایه یک غایت طراحی شده اند.