هدف این پژوهش بهرهمندی مسعودی از معرفت جغرافیایی در نگارش مروجالذهب و معادن الجوهر است. مسعودی با عبور از روش نقلی ـ روایی و با نگرش عقلی ـ فلسفی به بررسی پدیدههای تاریخی و اجتماعی در بستر جغرافیایی آنها میپردازد. او با پیشفهمها و انگارههای دینی ـ سنتی، یونانی و ایرانی به تبیین کیهان و تعامل انسان با طبیعت پرداخته و تأثیرات موقعیت جغرافیایی و طبیعت هر سرزمین را بر ساکنان آن از منظر سیاسی، خلقوخوی، منش اخلاقی و ویژگیهای جسمانی بررسی میکند. تأثیرات متقابل انسان و جغرافیا و نیز ارتباط بین بینش و نگرش جغرافیایی مورخ و فهم و انگارههای تاریخی او بحث اصلی پژوهش حاضر است. مسعودی و یادگارانش، خلافآمد عادت تاریخنگاری و تاریخنگری در حوزه تمدن اسلامی است. او درباری نیست، خود را آزاد میبیند و آزاد میاندیشد. قلمرو صاحبان قدرت و ثروت را به عنوان محدوده تاریخنویسی خود انتخاب نمیکند، بلکه واحد مطالعاتی او تمدن بشری و جایگاه تمدن اسلامی در آن است. او زاده و پرورشیافته عصر «رنسانس اسلامی» است.